یکی بود...یکی نبود...
برای تنها عشق زندگیم...
1سواله که خیلی وقته ذهنمو مشغول کرده!!!
چرا وقتی یه بچه آروق میزنه همه میگن ای جان! جان!
ولی ماکه آروق میزنیم میگن زهره مار!!انصافه آخه؟؟؟؟مسئولین رسیدگی کنند لدفن!!!
ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻋﺎﺑﺮﺑﺎﻧﮏ ﭘﻮﻝ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﻭﺟﻪ ﻧﻘﺪ ﻣﻮﺟﻮﺩﻧﯿﺴﺖ . ﺑﻌﺪ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟ ...! ﺁﺭﻩ
۴ ﺗﺎ ﺟﻮﮎ ﺑﮕﻮ ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ
![]() یه بار ما یه دونه هندونه خوردیم، در حدی که کم مونده بود پوستش سوراخ شه !
فرداش رفتگر محلمون در زد و گفت:
اگه دیگه با این پوست هندونه کاری ندارین من ببرمش !!!
![]() طرح آمارگیری خانوار شما چند تا بچه دارین؟ بابام : یکی
ولی توشناسنامه که نوشته دو تا
اونو میگی؟ دکور خونست
![]() فقط وقتهایی که اینترنت قطع میشه میاد بیرون یه دوری میزنه
![]() يكي از فانتزيام اينه كه يه پيرمرد پولدار تصادف كنه من برسونمش بيمارستان و نجاتش بدم اونم با بچه هاش مشكل داشته باشه تمام زندگيش به نام من بزنه و بميره .وقتي بچه هاش منو پيدا ميكنن كه پولاشو بگيرن همه چيز بندازم جلوشون بگم برداريد نامردها اوني كه با ارزش بود پدرتون بود بعد تو افق محو بشم..... (سلامتي آدمای جو گیر صلوااااااات) ![]() ادامه مطلب ... جمعه 6 / 6برچسب:, :: 13:55 :: نويسنده : Yasi AB جمعه 6 / 6برچسب:, :: 13:46 :: نويسنده : Yasi AB
چقدر این دوست داشتنهای بی دلیل…خوب است!مثل همین باران بی سوال ادامه مطلب ... جمعه 6 / 6برچسب:, :: 13:39 :: نويسنده : Yasi AB پسرک مادرش را در حال گریه دید. با پاهای کوچکش دوان دوان نزد او رفت و علت گریستنش را جویا شد. مادر جواب داد: عزیزم من برای اینکه یک زن هستم گریه می کنم. پسرک تعجب کرد و به اتاق خود بازگشت. او هیچگاه نتوانست بفهمد که چرا زن ها گریه می کنند. او دیگر بزرگ شده بود.
روزی در خواب از خدا پرسید: خدای مهربان! چرا زن ها به آسانی گریه می کنند؟ خدا در جواب گفت: من زن ها را به صورت خاصی آفریده ام.
شانه های آن ها را آن قدر قوی خلق کردم که بتوانند بار زندگی را به دوش بکشند و آن قدر نرم که صورت کودکشان را در هنگام آغوش گرفتن، آزار ندهند.
به آنها صبر و تحملی ویژه دادم تا کودکان خود را به دنیا آورند. به آنها توانی دادم تا بتوانند در هر شرایطی حتی در هنگام بیماری از اطرافیان خود مراقبت کنند بدون اینکه شکایتی از زبان آنها جاری شود.
به آنها قلبی رئوف دادم تا بتوانند خطاهای شوهرانشان را ببخشند. به آنها اشک اعطا کردم که در هنگام نیاز از آن استفاده کنند.
فرزندم بدان که زیبایی زن به چهره و لباسی که می پوشد نیست. زیبایی زن در چشمان او نهفته است. چون چشمان زنان که هر از گاهی از اشک تر می شود، دریچه قلب مهربان آنهاست. منبع: lifeofhope.com شنبه 6 / 4برچسب:, :: 14:10 :: نويسنده : Yasi AB زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….وای خدای من ، خیلی ز ...
زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.
ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش
باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن میسوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر میکنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط میخواستم بدونی وقتی دارم رانندگی میکنم، چه بلائی سر من میاری! شنبه 6 / 4برچسب:, :: 14:5 :: نويسنده : Yasi AB
کسی که بیشتر از ۳ دفعه پشت سر هم بهت گفت:
چه فرقی دارد
کاش همه می فهمیدند که
یه وقتایی لازمه یکی کنارت باشه
برای کسی بسوز
گاهی وقت ها
بازم روزی شد که کنارم بودی مـــــواظب کلمـــاتــی که در صحبت اســــتفاده می کنید باشید
دلتنگی هموون مکثی ِ
هنوز باران چشمانم برایت بارانیست
“پا به پایم” که نیامدی
ای کاش ذره ای ثانیه هایی که کنارت بودم می ایستادند
تنها دو روز در سال هست که نمی تونى هیچ کارى بکنى
رابطه ای که توش اعتماد نیست منبع:eshghentezar.com شنبه 6 / 4برچسب:, :: 14:3 :: نويسنده : Yasi AB
خــدايا ؟ روی تخته سنگی نوشته شده بود: افسانه ها را رها کن شـده ام مـعـادلہ ے چنـد مَـجهـولے لحظـــهـــ هــایَم مـــال تــو آب نریختـــــم که برگردی اعتـــــراف مـــی کُــنــم. . .. مي گويند از تـو ننويسم ! سیگار فروش ِ گوشه ی خیابان هم فهمید هرگز فالگیر نبودم ، من عاشق زمستانم بـاز در کـلبـه تـنـهـایـی خـویـش منبع:avaxnet.com شنبه 6 / 4برچسب:, :: 13:58 :: نويسنده : Yasi AB
یکی از فانتزیام اینه که ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﺑﺮﻗﯽ ﻣﯿﺮﻡ ﺑﺎﻻ ... ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻌﺪ ﻧﮕﺎﻫﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ، ﺗﻮ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺑﺸﯿﻢ ، ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﻻ ، ﺍﻭﻥ ﺑﺮﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﻣﻬﻮ ﺷﯿﻢ ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از فانتزیام اینه که تو مه پنهان شم ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از فانتزیام اینه یه لامبورگینی رونتون بخرم پشتش بنویسم ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ يکى از فانتزيام اينه تو خيابون دوس دخترم و با يکي ببينم بعد من برم نزديکش يه تف درشت ابدار بکنم تو صورتش بگم لياقتت همينه بعد يه دوست دختر خارجى خوشگلم با يه پورشه بياد بگه ' ehsan come on ' بعد منم بگم ' Ok baby i am coming ' بعد تو افق محو بشيم و جى اف اوليم از بغض بميره يه تف ديگه رو جسدش کنم :| ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از فانتزیام اینه که ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از فانتزیام اینه که .. ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ افت تحصیلی پیدا کرده اید؟ ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ روابط عمومي افق اعلام کرده که ... ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از فانتزیام اینه که ... ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ يکي از فانتزيام اينه که ... ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از فانتزیای من اینه که سیگارمو با فندک زیپو روشن کنم بعد فندک رو پرت کنم پشت سرم پمپ بنزین منفجر بشه منم خونسرد بیام طرف دوربین از کادر خارج بشم … ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از فانتزیام اینه که از بانک زنگ بزنن بگن شما برنده شدید ! منم با لبخندی تلخ بگم حتما خونه برنده شدم یا ویلا یا شایدم صد میلیارد پول نقد یا … هیییییییی ! بدید به فقرا … ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم و وختی میرم خونه عربده بکشم عیاااااال! بعد زنم خودش بره کمربندو بیاره بگه عاغامون بگیر بزن سیاهو کبودم کن ، تو نزنی کی بزنه ؟؟؟ ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از فانتزیام اینه که یه روزی علم به جایی برسه که بشه غیب بشیم بعد من برم خونه آقای فلانی ببینم پسر/دختر آقای فلانی از صبح تا شب چه غلطی میکنه که بابام این همه دوسش داره و از تعریف میکنه ! ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم و دخدرا که دارن میوه پوست می کنن همه دستاشون رو ببرن از خوشتیپی من !!! ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از فانتزیام اینه که برای چند سال برم خارج و روی وسایل خونه م پارچه سفید بکشم و وقتی برگشتم بتکونمشون و خاک بلند بشه و منم سریع از موقعیت استفاده کنم و توی گرد و غبار محو بشم ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از فانتزیام اینه که چنتا آدم گردن کلفت اجیر کنم نزدیک افق تا هرکی خواست اون اطراف محو بشه بزنن دهنشو … ! منبع:smskhor.ir شنبه 6 / 4برچسب:, :: 13:15 :: نويسنده : Yasi AB
کی گفته خانوما پر توقعن؟(طنز)
یک شوهر با قیافه معمولی ... یک حلقه ساده ... يك مجلس عروسی ساده و کم خرج ... يك ماه عسل ساده یک خانه کوچک و نقلي برای زندگي با حياط كوچولو ... بچه هایی دوست داشتنی ... شوهري كه مرد خانواده است ... و در عين حال سخت هم کار میکنه ... یک ماشین کوچک و ارزان برای خرید کردن ... یک ماشین دیگه برای رساندن بچه ها به مدرسه مقداری کيف براي مهماني ... کفش هایی برای مناسبتهای مختلف ... تعدادی لباس و لوازم زیبا ... مقداری لوازم آرايشي و زیبایی ... سالی چند بار مسافرت خارج از کشو ... تعداد بیشتر مسافرتهای داخل کشور ... کادوهاي ناگهاني ... و در آخر مقداركمی تضمین مالي براي حفظ زندگي فقط همین... شنبه 6 / 4برچسب:, :: 13:9 :: نويسنده : Yasi AB
رفتیم خونه فک و فامیل میگه پدر بزرگ خوبن ؟ •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• رفتیم ایران خودرو بابام به یارو میگه پراید دارید؟ •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• با مامانم رفتیم مغازه تعمیرات تلفن که تلفن بی سیم خونه رو بدیم درست کنن •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• همیشه احوال رفیقتو هر ۳۹روز ،حتما یکبار بپرس که اگه مرده بود به چهلمش برسی! •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• به مامان جونم می گم : شوهرت بدیم یا بفرستیمت مکه؟ •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• دعوت مودبانه ی بابام از من برای صرف شام •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• دیشب رفتیم خونه خالم یه پسر داره اندازه ماکارونی ۴ سالشه اومده میگه : این علامت حاکمه بزرگ میتی کومانه •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• یکی از فامیلامون از شهرستان اومده بودن خونه ما نزدیکه دو هفته پیشمون موندن •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• داداشم دو ساعت نشسته جلو تلویزیون خاموش میگم چرا روشن نمی کنی؟ •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• پسر داییم هنوز پوشک پاشه تازه حرف زدن یاد گرفته •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• به مامانم میگم میز مبل برای گل گذاشتن روش نیست ، واسه اینه که پامو بزاریم روش حالشو ببریم ! •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• پیراهن تازمو با کلی ذوق و شوق به بابام نشون دادم،میگه مبارکه عین رو بالشیای خدا بیامرز مادربزرگمه ! •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• چند روز پیش دلم درد میکرد به مامانم گفتم دلم درد میکنه میخوام برم دکتر ! مامان بزرگم که اونجا بود گفت : نمیخواد بری دکتر ! نوشابه بخور ! ما قدیما وقتی بز و گوسفندامون معدشون بهم میریخت بهشون نوشابه می دادیم !!! •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• دخترخالم ۵سالشه اومده گوشیشو گذاشته رو تاقچه برگشته میگه : مامان یه وقت مسیجامو نخونیا !!! •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• از امتحان برمیگردیم ، بابا مامانمون میپرسن چطور بود ؟ میگیم عالی بود قبول میشم ! میگن لاف نزن راستشو بگو ! •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• تو جاده شمال تو این سرازیری های پیچ در پیچ مامانم میگه مگه شمال تو نقشه بالا نیست ؟ میگم چرا ؟! •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• بابام یه مرغ مینا خریده نره ، بهش میگه : مرغ سینا … •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• برادرزادم اومده خونمون مهمونی بهش میگم میگو گرفتم سرخ کنم بخوریم اگه باز سیر نشدی یه پیتزایی خوب میشناسم می برمت اونجا … •.•.•.•.•.•.•.•.فک و فامیله داریم.•.•.•.•.•.•.•.• بابا بزرگم هشتاد سالشه همیشه اصرار میکنه که بزارید من از خونه تنهایی برم بیرون مگه زندانی گرفتید ؟ میخوام برم نون و روزنامه و اینا بگیرم … منابع:khandehbazar.blogfa.com شنبه 6 / 4برچسب:, :: 13:2 :: نويسنده : Yasi AB آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |